عميق
ترين درد زندگي مردن نيست بلكه گذاشتن سدي در برابر روديست كه از چشمانت
جاري است. عميق ترين درد زندگي مردن نيست بلكه پنهان كردن قلبي است كه به
اسفناك ترين حالت شكسته است. عميق ترين درد زندگي مردن نيست بلكه نداشتن
شانه هاي محكمي است كه بتواني به آن تكيه كني و از غم زندگي برايش اشك
بريزي. عميق ترين درد زندگي مردن نيست بلكه ناتمام ماندن قشنگترين داستان
زندگي است كه مجبوري آخرش را با جدايي به سرانجام برساني

 

 

 

 

چقدر
سخته تو چشاي كسي كه تمام عشقت رو ازت گرفته و به جاش يه زخم هميشگي رو به
قلبت هديه داده زل بزني و به جاي اينكه لبريز كينه و نفرت بشي حس كني كه
هنوز دوستش داري چقدر سخته دلت بخواد سرت رو باز به ديوار تكيه بدي كه يه
بار زير آوار غرورش همه وجودت له شده چقدر سخته تو خيال ساعتها باهاش حرف
بزني اما وقت ديدنش هيچ چيز جز سلام نتوني بگي چقدر سخته وقتي پشتت بهشه
دونه هاي اشك گونه ها تو خيس كنه اما مجبور باشي بخندي تا نفهمه هنوز دوستش
داري

 

 

 

 

سلامي
به عشق شكست خورده ام اگر دوست داشتن تو گناه است پس من بزرگترين گناهكارم
و اما عشق تو تمام وجودم را فرا گرفته همگان نهي مي كنند مرا و دوري از
عشقت را مي خواهند من ايستاده ام بدون پناه و ياور تنهايي و بي تو بودن سخت
است اما من تسليم تقديرم آرام باش تا دلم آرام گيرد..،خدايا بشنو پيام عشق
مرا

 

 

 

گفتي
منو دوست داري تو گفتي عاشق چشمام شدي تو گفتي احساسمو دوست داري تو گفتي
قلبت مال منه تو گفتي بوسه هامو دوست داري تو گفتي قصه هامو دوست داري تو
گفتي دوست داري نوازشت كنم تو گفتي ميخواي تو بغلم بگيرمت تو گفتي همدرد تو
منم تو گفتي همراز تو منم تو گفتي شب و روز من تواي تو گفتي تنها يار من
تواي تو گفتي... تو همه اينها رو گفتي ولي من فقط مي گم اگه تو نباشي من مي
ميرم

 

 

 

هميشه
با بدست آوردن اون كسي كه دوستش داري نمي توني صاحبش بشي ، گاهي وقتا لازم
هست كه ازش بگذري تا بتوني صاحبش بشي ، همه ما با اراده به دنيا مي آييم
با حيرت زندگي ميكنيم و با حسرت ميميريم اين است مفهوم زندگي كردن ، پس
هرگز به خاطر غمهايت گريه مكن و مگذار اين زمين پست شنونده آواي غمگين دلت
باشدافسوس...آن زمان كه بايد دوست بداريم كوتاهي ميكنيم آن زمان كه دوستمان
دارند لجبازي ميكنيم و بعد...براي آنچه از دست رفته آه مي كشيم

 

 

 

 

هيچوقت مغرور نشو ... برگا وقتي مي ريزن كه فكر مي كنن طلا شدن ... آنكس كه اعتماد مي كند خيانت مي بيند و آنكس كه اعتماد نمي كند خود خيانتكار است. آدما مثل كتابن ... از روي بعضي ها بايد مشق نوشت ... از روي بعضي ها بايد جريمه نوشت ... بعضي ها رو بايد چندبار خوند تا معنيشونو بفهميم ... و بعضي ها رو بايد نخونده دور انداخت

 

 

 

 

 

روزي دروغ به حقيقت گفت: مــــيل داري با هم به دريـــا برويم و شنـــا كنيم ، حقيقــت ساده لــوح پذيرفت و گول خورد. آن دو با هم به كنار ساحل رفتند ، وقتي به ساحل رسيدند حقيقت لباسهايش را در آورد . دروغ حيلــــه گـــر لباسهاي او را پوشيد و رفت . از آن روز هميشه حقيقت عــــريان و زشت است ، اما دروغ در لبــــــاس حقيقت با ظاهري آراسته نمايان مي شود. 

 

 

 

 

 

مـ ـا نـسـلـی هـسـتـیـم

 

کـه مـهـم تـریـن حـرفـای خـود را نـگـفـتـیـم و نـوشـتـیـم

 

واقعی بودیم ، باورمان نکردند

 

مجازی شدیم ، فیلترمان کردند ،

 

و چه دنیای ساخته اند برای ما ، نسل سوخته...!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



تاريخ : دو شنبه 31 / 5 / 1393 ا 23:59 نويسنده : علی تنها ا
 
به سلامتی پسری ک وقتی دید دوست دخترش سادست گولش نزد بلکه یادش داد چطور از پسرای دیگه گول نخوره..
 
سلامتی پسری ک با پول نیازشو نمیخره.... سلامتی پسری ک عشقش عشقه.. سلامتی پسری ک عشقش بهش
 
خیانت کردبجای اینکه ولش کنه نصیحتش کرد.. سلامتی شرف اون پسری ک میبینه دختره درد داره میگه: حرف بزن داد
 
بزن..گریه کن اما سفره ی دلتو پیش هر نامردی پهن نکن.. سلامتی پسری ک عشقشو تولباس عروس کنارش تصور کرد
 
نه برهنه تو بغلش... سلامتی اونی ک داغ دید اما داغدار نکرد.. سلامتی اونکه ضربه دید اما ب خدا واگذار کرد.... آرزوی
 
خیلیا بودم اما اسیر قدر نشناسی 1 نفر شدم..!! بسلامتی قربانی های اعتماد...

 

به سلامتی خودم که چوب اعتمادمو خوردم..



تاريخ : سه شنبه 19 / 5 / 1393 ا 20:6 نويسنده : علی تنها ا

 

عاصی شدم ، بریده ام از این همه عذاب

از گریه های هرشبه ام روی رختخواب

ده سال می شود که برایم غریبه ای

ده سال می شود که خرابم فقط خراب

شاید تو هم شبیه دلم درد می کشی

شاید تو هم همیشه خودت را زدی به خواب

از من چه دیده ای که رهایم نمی کنی ؟

جز بیقراری و غم و اندوه و اعتصاب ؟

جز فکرهای منفی و تصمیم های بد

جز قرصهای صورتی ضد اضطراب ؟ ا

صلا تو بهترین بشری ، من بد بدم !

بگذار تا فرو بروم توی منجلاب

 

 

 



تاريخ : سه شنبه 19 / 5 / 1393 ا 19:51 نويسنده : علی تنها ا
 
 
بـآ کـَسي بـآش کـه

وقتـآيـي کـه دلـت گـرفتـه ...
حـُوصـلـِه نـَدآري ... نـآرآحـَتـي ...
حـس ميـکـُنـي يـه دُنيـآ غـَم دآري ...

بـَلـَد بـآشـه شـآدت کـُنـه ...
رآه قـَلبتـُو بـَلـَد بـآشـه ...
تـَنهـآت نـَزاره ...
 
 
 
 

 روزي مي رسد که در خيال خود جاي خالي ام را حس کني ... !

و در دلت با بغض بگويي :

" کاش اينجا بود " . . .

اما من ديگر . . .

به خوابت هم نميام ...

 

 

بگذار هر کسي هر چه دوست دارد بگويد ...
 
مهم اينست که تو عزيز مني !

و من از تمام خوبي هاي دنيا ...
فقط و فقط تو را ميخواهم !!!
گر چه نه اسمت کنار اسم من

نه سقفت هم سقف من
نه دستت در دست من است...
 
 
 
 

 

 

                                   



 

 



تاريخ : سه شنبه 19 / 5 / 1393 ا 19:36 نويسنده : علی تنها ا
به آدمها اندازه ی عشقی که به تو می ورزند اعتماد کن
 
  چون کاری ترین ضربه را کسی می زند  
 
که جای زخمت را به او نشان داده ای...!
 
 
 
 
 
وقتی کسی به سلامتی تو نمی نوشد اولین جام و آخرین جام را به
 
سلامتی خودت بنوش خودم تنها دوست توست ... خودم تنها محرم
 
اسرار توست ... خودم تنها تکیه گاه بی منت توست خودم تنها
 
کسی است که  اگر بر زمین بیفتی دستت را میگیرد و بلندت می کند
 
اگرته چاه بیفتی و صد کاروان تشنه صدای ترا به نشیدن بزنند فقط
 
خودم طناب می شود دست می شود و تو را بالا می کشد ... خودم
 
تنها رفیقی است که برایت می ماند ... خودم مرز ندارد ... ادا
 
ندارد ... قهر ندارد ... ارزان فروش نیست ... خیانت نمی کند ...
 
گاهی  به وعده های سر خرمن ... بعد خرمن ... فصل
 
برداشت ...زیارت امام رضا  و خریدن النگو از اطراف  حرم به
 
خودم وفا کن سوار قطارش بکن دستهای خسته و زخمی اش را
 
  ایستگاه به ایستگاه نوازش کن  از دستهای خودم تشکر کن باور
 
کن ... باور کن ... باور کن
 
خودم خودخواهی نیست خودم معجزه خداست
 
 
 
 
 


تاريخ : سه شنبه 19 / 5 / 1393 ا 18:7 نويسنده : علی تنها ا
.: Weblog Themes By : VioletSkin.lxb.ir :.